بی صدا،بی ارایش،بدتیپ،بامقنعه و تیپ اداری اومدم شرکت وسایلموجمع کنم ببرم ببرم که دیگه نبینمت ببرم که تموم شه همه چیز ببرم که دیگه هیچوقت نبینمت و بهونه ای برای دیدنت نداشته باشم اومدم بالا سلام کردم مستقیمرفتم سرمیزم و بعدم خواستم که برم صدام زدی گفتی بشین باهات کاردارم ((همیشه وقتایی که دعوامیکردیم ازاین رییس بودنت سواستفادع کردی )) گفتی سماورداره جوش میاد رفتی تواشپزخونه و بعد بادوتالیوان و یه قوری شکسته برگشتی ،گذاشتیشون رو میز شروع کردی به حرف زدن از
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت